معنی پناه دادن، حفظ کردن، نردهکشیدن، شمشیر بازی کردن حصار، دیوار، پرچین، محجر، سپر، شمشیر بازی، خاکریز, معنی پناه دادن، حفظ کردن، نردهکشیدن، شمشیر بازی کردن حصار، دیوار، پرچین، محجر، سپر، شمشیر بازی، خاکریز, معنی /jاi bاbj، pt' lcbj، jcbiladbj، akadc fاxd lcbj pwاc، bdmاc، /c]dj، kp[c، s/c، akadc fاxd، oاlcdx, معنی اصطلاح پناه دادن، حفظ کردن، نردهکشیدن، شمشیر بازی کردن حصار، دیوار، پرچین، محجر، سپر، شمشیر بازی، خاکریز, معادل پناه دادن، حفظ کردن، نردهکشیدن، شمشیر بازی کردن حصار، دیوار، پرچین، محجر، سپر، شمشیر بازی، خاکریز, پناه دادن، حفظ کردن، نردهکشیدن، شمشیر بازی کردن حصار، دیوار، پرچین، محجر، سپر، شمشیر بازی، خاکریز چی میشه؟, پناه دادن، حفظ کردن، نردهکشیدن، شمشیر بازی کردن حصار، دیوار، پرچین، محجر، سپر، شمشیر بازی، خاکریز یعنی چی؟, پناه دادن، حفظ کردن، نردهکشیدن، شمشیر بازی کردن حصار، دیوار، پرچین، محجر، سپر، شمشیر بازی، خاکریز synonym, پناه دادن، حفظ کردن، نردهکشیدن، شمشیر بازی کردن حصار، دیوار، پرچین، محجر، سپر، شمشیر بازی، خاکریز definition,